اخی / برادر (عربی – فارسی)

مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

لیش اتقطّع ایدی و آنه الک سیف

تضرب بیه کل من حز وریدک

اقل لک آنه اخیک اتهده ویای

نسیت العشره ما چنّی عضیدک

***

تتحسد العیشه او قلبی دیوان

خطّار الیجینی ایمن علیــــــــــــــه

و انت اتلوم قلبی او قلبک احزاب

وحق رب العرش کلــــک اذیّه

***

تضکنی اعلی الخطا او متحزم احزام

ترید الروح تحثـــــــــر بالطلا  یب

تتکنه او تهز بیدک یمیشوم

من شرّک لفت کل هل مصایب

***

حسبت احساب ابوی او ترضی برضای

کنت نایم او هسّه گعدتـــــــــنی

الحساده اویاک وصلت لعد بلعوم

الله اویاک جفی یالخنتنــــــــــی

***

کرهتک من صدق ما اکذب اعلیک

عدو صایر علی وقت الشداید

حسافه اعلیک طمعة غرب یا خوی

ضغّطت اعلی الگلب صدقنی زاید

***

کنت ما عرف اقولن انت عربید

الف گرصه لفتنی من لسانک

تتظاهر اخی وانت اکبر اعدای

ضمیته ابطن حقدک حنانک

***

قول اشما ترید اتقول و اتقول

متحیل علی کل عمرک ازماط

دگ اعلی الصدر هذا آنه جسّام

صرت لک بالشداید شاشه و اگماط

***

یوزّک کل غبی او ما عنده تدبیر

تهد و اتهوس او تحشد جنودک

طبیبی مات ماخد حلمه ویاه

تعدیت ابمجامع کل حدودک

***

بعد ما اریدک او لا اگعد اویاک

تروح او داعت الله بالک اتعود

تحملت الفراغ ابسهرة اللیل

دفن جثتی الگبر بلجوره موجود

***

معنی:

ندیدی قلبِ من با تو یکی بود

برادر جان چرا دستم بریدی

صدا کردم نزن آرام تر باش

فراموشت شده عشقم ندیدی

***

همیشه کلبه ام میهمان تر داشت

حسادت کردی بی جا روزگارم

ملامت شد چراغت روز روشن

خداوندم قسم یادت بهارم

***

خودت خواندی دلم شب های تاریک

تو بد رفتی خطا کارم شمردی

چرا می خندی روزی که دلم گیر

مصیبت گاهی در قلبم سپردی

***

برادر چون پدر مهرش فراوان

دلم خواب است و دادت کرده بیدار

حسادت تا گلو جوشیده از تو

خیانت در رخم کوبیده هر بار

***

برو هر گز نیا دنیای دل کور

تو دشمن شاد کردی خاطراتم

به دنبال غریبه گشتی پرواز

اگر یادت گنم  جوشیده ذاتم

***

دلت چون مار کبری نیش تر داشت

هزاران زخم دیدم از زبانت

تظاهر می کنی دلبند و شاداب

ستم چون کوه خفته در دهانت

***

بگو هر چه دلت خواهد بگو زود

چرا پر حیله کردی مکر و فریاد

بزن بر سینه جاسم زنده از درد

تو سختی های تو چون کوه بی داد

***

بمان دیوانه در کوی غریبان

بچش درد غریبی با جدایی

طبیبم پیر با علمش فنا شد

خدا یار دلم شد بی صدایی

***

نمی خواهم ببینم سایه ات را

خدا یارت برو میحانه دردم

تحمّل کرده چشمم ریزشِ اشک

به همسایه سپردم جسم سردم

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) 17/12/1392

 

 





:: برچسب‌ها:
اخی / برادر (عربی – فارسی) ,
:: بازدید از این مطلب : 2786
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : شنبه 17 اسفند 1392
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی